آب افتادن
از کتاب کوچه
آب افتادن [به / تو / در جایی]
جریان یافتن آب به جایی. جمع شدن آب در محلی: «آب افتاد تو زیرزمین، هر چه بود از میان برد.»
مترادف آب، راه کردن و آب سر کردن .
آب افتادن [به / تو / در جایی]
جریان یافتن آب به جایی. جمع شدن آب در محلی: «آب افتاد تو زیرزمین، هر چه بود از میان برد.»
مترادف آب، راه کردن و آب سر کردن .