|
|
سطر ۱: |
سطر ۱: |
− | آب برداشتن
| |
| | | |
− | هدفی دیگر در پس اقدامی، یا رمز و پیامی در پس حرفی پنهان بودن. چیزی سوای آنچه از ظاهر امری یا سخنی استنباط میشود در باطن آن وجود داشتن: «این اقدام دولت خیلی آب بر میدارد، باید یک خبرهایی باشد!» «این حرف شما آب بر میدارد.» «من فوری فهمیدم کلکی در کار هست، چون حرف یارو آب برمیداشت.»
| |
− |
| |
− | مترادف آب خوردن در این مفهوم (نگاه کنید به [[ از (جایی یا چیزی) آب خوردن]]) *آب بردن در این مفهوم (نگاه کنید به [[آب بردن]]) *کاسهیی زیر نیمکاسه بودن.
| |
− |
| |
− |
| |
− | [[رده: فرهنگنامه]]
| |
− | [[رده: آب]]
| |
− | [[رده: آب (تعبیرات مصدری)]]
| |