آب بستن به...
از کتاب کوچه
آب بستن به [یا تو یا در]...
آب رها کردن در... جاری کردن آب در... آب زیادی در چیزی یا جایی جاری کردن: «اول غروب آب میبستند به آبانبار، تا صبح روز بعد هنوز پر نشده بود!»
مترادف آب انداختن.
آب بستن به [یا تو یا در]...
آب رها کردن در... جاری کردن آب در... آب زیادی در چیزی یا جایی جاری کردن: «اول غروب آب میبستند به آبانبار، تا صبح روز بعد هنوز پر نشده بود!»
مترادف آب انداختن.