آب به ریسمان بستن
از کتاب کوچه
نسخهٔ تاریخ ۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۴۱ توسط Hossein (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید با 'آب به ریسمان بستن تلاش بیهوده به خاطر کاری که انجامش هم از ابتدا ناممکن مینماید....' ایجاد کرد)
آب به ریسمان بستن
تلاش بیهوده به خاطر کاری که انجامش هم از ابتدا ناممکن مینماید.
مترادف آب به سبد کردن * آب به غربال کردن * آب به [یا در] هاون کوفتن * آب به [یا در] قفس کردن * آب سفت کردن * باد به چنبر بستن * باد رنگ کردن * باد کاشتن * باد گره زدن * بخیه به آبدوغ زدن * خشت بر آب [یا دریا] زدن * با آبکش آب آوردن * خاک اره اره کردن * آهن سرد کوبیدن * مهرهی کور نخ کردن * آب گره زدن * باد در قفس کردن * کلوخ خشک در آب جستن * گره به باد زدن * برف انبار کردن * از کف دست اصفهانی مو کندن، در این معنی * جوز به گنبد افشاندن * ریگ بیابان و قطرهی باران شمردن * مشت بر سندان کوفتن * رو دریا پل بستن * به دریا پل بستن * مشت به کس فیل کوفتن * مرهم به کس [یا فلان] فاخته گذاشتن.