آب دستت است نخور (یا زمین بگذار) و...

از کتاب کوچه
پرش به: ناوبری، جستجو

آب دستت۱ است نخور [یا زمین بگذار] و...

بشتاب!، هیچ درنگ مکن!

مترادف آبِ سرِ زبانت را فرو نده و... * اگر گُل دستت است بو مکن و... * آفتاب را به سایه مگذار و... * اگر ابریشمت در آتش است بگذار و...


پانوشت

  • ۱ با امکان تغییر ضمایر. همچنین جمله می‌تواند سؤالی، شرطی، خبری، و در عین حال ناظر به زمان گذشته یا حال یا آینده باشد. مثلن: «من در این کار تعلل کردم: می‌بایست اگر آب دستم بود نمی‌خوردم و خودم را به او می‌رساندم!» یا «به مجردی که خبر را شنیدی اگر آب دستت باشد نمی‌خوری و راه می‌افتی!»