آب رفته به جوی برنمی‌گردد

از کتاب کوچه
پرش به: ناوبری، جستجو

آب رفته به جوی برنمی‌گردد.

مترادف آب ریخته، (به کوزه) جمع نمی‌شود. * روغن ریخته را جمع نمی‌شود کرد.

1) فرصت هدرشده را به چنگ باز نمی‌توان آورد.

طرب نوجوان ز پیر مجوی

که دگر ناید آب رفته به جوی [سعدی]

2) آبروی از دست رفته را جبران نمی‌توان کرد.

در حفظ آب‌رو گهر باش سخت‌تر،

کاین آب رفته باز نیاید به جوی خویش! [صائب]

3) نتیجه اعمال و افعال خود را از پیش ارزیابی باید کرد که پشیمانی بعد از عمل ثمری نخواهد داشت.