آخدا! تو کریمی، اونم کریمه...: تفاوت بین نسخه‌ها

از کتاب کوچه
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید با 'آخدا! تو کریمی، اونَم کریمه، منِ زنْ قحبه هم کریمم! کریمخان زند به تماشای کار بنّ...' ایجاد کرد)
 
 
(یک نسخهٔ میانی توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده)
سطر ۴: سطر ۴:
  
 
در موارد مشابه بدین جمله تمثل می‌کنند.
 
در موارد مشابه بدین جمله تمثل می‌کنند.
 +
[[رده: فرهنگ‌نامه]]
 +
[[رده: آ]]
 +
[[رده: آ (امثال و حکم)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۴۶

آخدا! تو کریمی، اونَم کریمه، منِ زنْ قحبه هم کریمم!

کریمخان زند به تماشای کار بنّایان آمده بود که او را به شهرشیر از عمارتی می‌کردند. بر صفه‌یی در سایه به کرسی نشسته بود، قلیانی از تنباکوی معطر برایش نهاده بودند و قدحی افشره، که هوا به غایت گرم بود. مگر از سر اتفاق دید که از گِلکاران، یکی سر به جانب آسمان برداشته سخنی گفت و به تلخی آهی کشید. فرمود او را به حضور آوردند و از آن حال باز پرسید. زنهار خواست. چون بدادش گفت: «ای جهاندار! مرا نیز چون تو، نام، کریم است. دیدمت که در آن فراز به سایه نشسته‌ای، با غلامان و امیرانت در پس و شربت و قلیانت در پیش. به حسرت با خدا گفتم: بارالها! تو کریمی، خانِ زند نیز کریم است و من زن به مُزد نیز کریمم!» وکیل سخت بخندید و او را درمی بسیار داد.

در موارد مشابه بدین جمله تمثل می‌کنند.