از آب، کره گرفتن
از کتاب کوچه
نسخهٔ تاریخ ۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۱۴ توسط Hossein (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید با 'از آب، کَرِه گرفتن یا کره از آب گرفتن. در بهرهجویی از هر موقعیتی استاد بودن. از ...' ایجاد کرد)
از آب، کَرِه گرفتن
یا کره از آب گرفتن.
در بهرهجویی از هر موقعیتی استاد بودن. از هر اتفاق خوب و بدی به سود خویش بهره برداشتن: «این از آن پاچه ورمالیدههاست که از آب کره میگیرد!»
مترادف آب از آتش درآوردن [یا کشیدن] * آب از آهن کشیدن * آب را گِرِهزدن * (روز بیآبی) به شاش موش آسیاب گرداندن * از بزِ نر دوشیدن * از پستان خشک شیر دوشیدن * از سنگ روغن کشیدن * از یک خُم صدرنگ درآوردن * از آب رنگ گرفتن * از ریگ روغن کشیدن * از رودخانهی خشک ماهی گرفتن * از کف دست اصفهانی مو کندن * روغن از آب گرفتن * از خر برهنه پالان برداشتن * نکاشته درو کردن * آب، روغن کردن * بیروغن سرخ کردن در این معنی.