از آب درآوردن

از کتاب کوچه
پرش به: ناوبری، جستجو

از آب درآوردن

عمل آوردن. بار آوردن. به انجام رساندن: «گچ‌بری تالار را هیچ خوب از آب در نیاورده‌اند.»