از آب و گل درآمدن
از کتاب کوچه
از آب و گِلْ درآمدن
مراحل اولیهی شکلپذیری را پشت سر نهادن و به هیأت نهایی خود درآمدن: «نقشهی این ساختمان چیز جالبی است، باید دید دست آخر از آب و گل چه درمیآید.» «باید خوشحال باشی که بچههایت از آب و گل درآمدهاند و هر کدام برای خودشان کسی شدهاند»
مترادف از پوست درآمدن.