به آب رسیدن

از کتاب کوچه
پرش به: ناوبری، جستجو

به آب رسیدن

1) برخوردن به رگه‌ی آب،‌ هنگام احداث قنات و حفر چاه و کاریز: «در لاهیجان، دو متر که به‌کنی به آب می‌رسی.»

2) با آب تماس یافتن. به آب تر شدن: «زخم اگر به آب برسد چرک می‌کند»

مترادف آب دیدن (نگاه کنید به آب دیدن).