به هیچ آبی نخیسیدن

از کتاب کوچه
پرش به: ناوبری، جستجو

به هیچ آبی نخیسیدن

1) عناد و لجاج ورزیدن. به هیچ دلیل و برهانی گردن ننهادن و با هیچ منطقی مجاب نشدن.

مترادف گوشتِ گاو بودن * مرغ یک پا داشتن * یک‌دنده و یک پهلو بودن.

2) با کسی دمخور نبودن و نجوشیدن، و طرح یگانگی با احدی نریختن.

3) به هیچ فرقه و دسته‌یی نپیوستن.

مترادف به هیچ صراطی مستقیم نبودن.

4) کنایه از دشواری آسان‌نشدنی، آدم مستبد رام‌نگشتنی، و امر از پیش نرفتنی. [استاد بهمنیار]