جل (یا گلیم) خود را از آب درآوردن
از کتاب کوچه
جُلِ [یا گلیمِ] خود را از آب درآوردن [یا بیرون کشیدن، یا بیرون آوردن]
1) به نحوی زندگی فقیرانهی خود را اداره کردن. مخارج خود را به طریقی تأمین کردن.
2) به نجات خود از گرفتاریها توانایی داشتن. به حفظ منافع خوش در مخاطرهها توانا بودن: «او هر جور که شده باشد جُلش را از آب درمیآورد.»