صفحههای دارای بیشترین رده
نمایش در پائین تا ۲۰ نتیجه in range #۱ تا #۲۰.
نمایش (۲۰تای قبلی | ۲۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)
- از آب درآمدن (۴ رده)
- از آب گرفتن (۴ رده)
- جای آباد برای (فلان) باقی نگذاشتن (۴ رده)
- خدا بیامرزه مردهها رو که آباد میکنن زندهها رو (۴ رده)
- آباد کردن (کسی را) (۴ رده)
- آملا (۴ رده)
- آب از سر گذشتن (۴ رده)
- هر کجا دیدیم، آب از جو به دریا میرود (۴ رده)
- از آب درآوردن (۴ رده)
- به آب افتادن (۴ رده)
- آب آب را میجوید، گودال هر دو را (۴ رده)
- آب به آن کوزه نکردن که... (۴ رده)
- آب تو(ی) شیر کردن (۴ رده)
- به آب دادن (۴ رده)
- تا ریشه در آب است امید ثمری هست (۴ رده)
- فکر نان کن که خربزه آب است (۴ رده)
- آب برداشتن 3 (۴ رده)
- نقش خود را در آب دیدن (۴ رده)
- آب به (یا در) کرت آخر بودن (۴ رده)
- هر کسی کار خودش، بار خودش، آبش به انبار خودش (۴ رده)