صفحه‌های دارای بیشترین نسخه

پرش به: ناوبری، جستجو

نمایش در پائین تا ۸۳ نتیجه in range #۱ تا #۸۳.

نمایش (۱۰۰تای قبلی | ۱۰۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)

  1. صفحهٔ اصلی‎‏ (۳۴ نسخه)
  2. خروس آتقی رفته به هیزم...‎‏ (۸ نسخه)
  3. آ (مانند آغ)‎‏ (۸ نسخه)
  4. آب‎‏ (۸ نسخه)
  5. اِاِ نه، كِكِه‎‏ (۸ نسخه)
  6. آشیخ روباه‎‏ (۸ نسخه)
  7. آب به آبادانی می‌رود‎‏ (۷ نسخه)
  8. آب اومد.ـ کدوم آب؟‎‏ (۷ نسخه)
  9. آب (باورهای توده، آیین‌ها)‎‏ (۶ نسخه)
  10. آسید عباس هم با من کومک کرد‎‏ (۶ نسخه)
  11. آشیخ شمس‌الدین شمس آبادی، تو شمس آباد...‎‏ (۵ نسخه)
  12. آ‎‏ (۵ نسخه)
  13. آچس‎‏ (۵ نسخه)
  14. آ (مانند آق)‎‏ (۵ نسخه)
  15. آب برداشتن‎‏ (۵ نسخه)
  16. آمیز قلمدون‎‏ (۴ نسخه)
  17. مدخل های ناقص‎‏ (۴ نسخه)
  18. آب می‌آید در این خانه شر و شر‎‏ (۴ نسخه)
  19. کتاب کوچه‎‏ (۴ نسخه)
  20. صد گوز و نود ریش، که از آب گذشتیم‎‏ (۴ نسخه)
  21. آگوز‎‏ (۴ نسخه)
  22. آب آب را پیدا می‌کند، ‌آدم آدم را‎‏ (۴ نسخه)
  23. ابابیل‎‏ (۴ نسخه)
  24. درِ کوزه گذاشتن و آبش را خوردن(چیزی را ــ)‎‏ (۴ نسخه)
  25. موکل آب فرات بودن‎‏ (۳ نسخه)
  26. فولکلور‎‏ (۳ نسخه)
  27. آب خرد، ماهی خرد‎‏ (۳ نسخه)
  28. شناگر خوبی است (یا شناگری خوب بلد است)، آب گیرش نمی‌آید‎‏ (۳ نسخه)
  29. برای بستن(جلو) دهن آمیرزا...‎‏ (۳ نسخه)
  30. جد و آباد (کسی) را گفتن‎‏ (۳ نسخه)
  31. آب نطلبیده مراد است.‎‏ (۳ نسخه)
  32. آخدا! تو کریمی، اونم کریمه...‎‏ (۳ نسخه)
  33. آب بدود، نان بدود، (فلان) به دنبالش‎‏ (۳ نسخه)
  34. آکون‎‏ (۳ نسخه)
  35. آب را بر سر زنی، سر نشکند...‎‏ (۳ نسخه)
  36. احمد شاملو‎‏ (۳ نسخه)
  37. نو کردن ماه به آب...‎‏ (۳ نسخه)
  38. آب... از یک جو نرفتن‎‏ (۳ نسخه)
  39. آب، روشنایی است‎‏ (۳ نسخه)
  40. اِ‌‎‏ (۳ نسخه)
  41. آب تو(ی) شیر کردن‎‏ (۳ نسخه)
  42. بالارفتن (یا کشیدن) و یک آب هم رویش‎‏ (۳ نسخه)
  43. کوزه‌ی آب، تو راه چشمه می‌شکند‎‏ (۲ نسخه)
  44. آب به پستی می‌رود‎‏ (۲ نسخه)
  45. آب که یک‌جا بماند بو می‌گیرد‎‏ (۲ نسخه)
  46. آملا‎‏ (۲ نسخه)
  47. اگر ظرف آب را وسط سفره بگذارند شمر به آب می‌رسد.‎‏ (۲ نسخه)
  48. آب بردن 1‎‏ (۲ نسخه)
  49. آب آورده را آب می‌برد‎‏ (۲ نسخه)
  50. آب صدای (شرشر) خودش را نمی‌شنود‎‏ (۲ نسخه)
  51. جد و آباد (کسی) را جنباندن‎‏ (۲ نسخه)
  52. آب (و آتش) روشنایی خانه است.‎‏ (۲ نسخه)
  53. آب بردن 2‎‏ (۲ نسخه)
  54. کوزه‌ی نو، دو روز آب را خنک نگه می‌دارد‎‏ (۲ نسخه)
  55. آمیز والده‎‏ (۲ نسخه)
  56. اگر کسی به گربه آب بپاشد دستش زگیل در می‌آورد.‎‏ (۲ نسخه)
  57. برای بستنِ (جلوِ) دهنِ آمیرزا...‎‏ (۲ نسخه)
  58. خوابگزاری‎‏ (۲ نسخه)
  59. آب آب را می‌جوید، کور عصا را‎‏ (۲ نسخه)
  60. چوب، هر چه (یا هر قدر هم) سنگین باشد، آب فرو(یش) نمی‌برد‎‏ (۲ نسخه)
  61. آب به آینه زدن‎‏ (۲ نسخه)
  62. گشنه خواب نان می‌بیند، تشنه خواب آب‎‏ (۲ نسخه)
  63. رخت دو هوو به یک صندوق می‌رود، آب دو تا جاری از (یا به) یک جو نمی‌رود‎‏ (۲ نسخه)
  64. لب آب بردن و تشنه برگرداندن (کسی را ــ)‎‏ (۲ نسخه)
  65. حلقه‌ی همکاران‎‏ (۲ نسخه)
  66. آب آب را می‌جوید، گودال هر دو را‎‏ (۲ نسخه)
  67. آدمی که خیس است از آب (یا باران) نمی‌ترسد‎‏ (۲ نسخه)
  68. آب به کونِ خر (یا شتر)ریختن‎‏ (۲ نسخه)
  69. آباد کردن (کسی را)‎‏ (۲ نسخه)
  70. آزادی، آبادی است‎‏ (۲ نسخه)
  71. اَ‎‏ (۲ نسخه)
  72. خانه‌ات آباد‎‏ (۲ نسخه)
  73. از آب گرفته‎‏ (۲ نسخه)
  74. روزهای جمعه، هر آبی که روی زمین جاری است به بهشت می‌رود.‎‏ (۲ نسخه)
  75. آب برداشتن 1‎‏ (۲ نسخه)
  76. باغت آباد! باغت آباد شه‎‏ (۲ نسخه)
  77. بند را به آب دادن‎‏ (۲ نسخه)
  78. آب رفته به جوی برنمی‌گردد‎‏ (۲ نسخه)
  79. عاقل به کنار جوی تا پل می‌جست، دیوانه‌ی پابرهنه از آب گذشت‎‏ (۲ نسخه)
  80. مثل آب‎‏ (۲ نسخه)
  81. از آب درآمدن‎‏ (۲ نسخه)
  82. مورچه را آب می‌برد...‎‏ (۲ نسخه)
  83. آب، می‌داند (یاخود داند) که آبادی کجاست‎‏ (۲ نسخه)

نمایش (۱۰۰تای قبلی | ۱۰۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)