صفحههای دارای بیشترین نسخه
نمایش در پائین تا ۳۳ نتیجه in range #۵۱ تا #۸۳.
نمایش (۵۰تای قبلی | ۵۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)
- جد و آباد (کسی) را جنباندن (۲ نسخه)
- آب (و آتش) روشنایی خانه است. (۲ نسخه)
- آب بردن 2 (۲ نسخه)
- کوزهی نو، دو روز آب را خنک نگه میدارد (۲ نسخه)
- آمیز والده (۲ نسخه)
- اگر کسی به گربه آب بپاشد دستش زگیل در میآورد. (۲ نسخه)
- برای بستنِ (جلوِ) دهنِ آمیرزا... (۲ نسخه)
- خوابگزاری (۲ نسخه)
- آب آب را میجوید، کور عصا را (۲ نسخه)
- چوب، هر چه (یا هر قدر هم) سنگین باشد، آب فرو(یش) نمیبرد (۲ نسخه)
- آب به آینه زدن (۲ نسخه)
- گشنه خواب نان میبیند، تشنه خواب آب (۲ نسخه)
- رخت دو هوو به یک صندوق میرود، آب دو تا جاری از (یا به) یک جو نمیرود (۲ نسخه)
- لب آب بردن و تشنه برگرداندن (کسی را ــ) (۲ نسخه)
- حلقهی همکاران (۲ نسخه)
- آب آب را میجوید، گودال هر دو را (۲ نسخه)
- آدمی که خیس است از آب (یا باران) نمیترسد (۲ نسخه)
- آب به کونِ خر (یا شتر)ریختن (۲ نسخه)
- آباد کردن (کسی را) (۲ نسخه)
- آزادی، آبادی است (۲ نسخه)
- اَ (۲ نسخه)
- از آب گرفته (۲ نسخه)
- خانهات آباد (۲ نسخه)
- باغت آباد! باغت آباد شه (۲ نسخه)
- روزهای جمعه، هر آبی که روی زمین جاری است به بهشت میرود. (۲ نسخه)
- آب برداشتن 1 (۲ نسخه)
- بند را به آب دادن (۲ نسخه)
- آب رفته به جوی برنمیگردد (۲ نسخه)
- عاقل به کنار جوی تا پل میجست، دیوانهی پابرهنه از آب گذشت (۲ نسخه)
- از آب درآمدن (۲ نسخه)
- مثل آب (۲ نسخه)
- مورچه را آب میبرد... (۲ نسخه)
- آب، میداند (یاخود داند) که آبادی کجاست (۲ نسخه)