صفحه‌های دارای بیشترین نسخه

پرش به: ناوبری، جستجو

نمایش در پائین تا ۳۳ نتیجه in range #۵۱ تا #۸۳.

نمایش (۵۰تای قبلی | ۵۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)

  1. جد و آباد (کسی) را جنباندن‎‏ (۲ نسخه)
  2. آب (و آتش) روشنایی خانه است.‎‏ (۲ نسخه)
  3. آب بردن 2‎‏ (۲ نسخه)
  4. کوزه‌ی نو، دو روز آب را خنک نگه می‌دارد‎‏ (۲ نسخه)
  5. آمیز والده‎‏ (۲ نسخه)
  6. اگر کسی به گربه آب بپاشد دستش زگیل در می‌آورد.‎‏ (۲ نسخه)
  7. برای بستنِ (جلوِ) دهنِ آمیرزا...‎‏ (۲ نسخه)
  8. خوابگزاری‎‏ (۲ نسخه)
  9. آب آب را می‌جوید، کور عصا را‎‏ (۲ نسخه)
  10. چوب، هر چه (یا هر قدر هم) سنگین باشد، آب فرو(یش) نمی‌برد‎‏ (۲ نسخه)
  11. آب به آینه زدن‎‏ (۲ نسخه)
  12. گشنه خواب نان می‌بیند، تشنه خواب آب‎‏ (۲ نسخه)
  13. رخت دو هوو به یک صندوق می‌رود، آب دو تا جاری از (یا به) یک جو نمی‌رود‎‏ (۲ نسخه)
  14. لب آب بردن و تشنه برگرداندن (کسی را ــ)‎‏ (۲ نسخه)
  15. حلقه‌ی همکاران‎‏ (۲ نسخه)
  16. آب آب را می‌جوید، گودال هر دو را‎‏ (۲ نسخه)
  17. آدمی که خیس است از آب (یا باران) نمی‌ترسد‎‏ (۲ نسخه)
  18. آب به کونِ خر (یا شتر)ریختن‎‏ (۲ نسخه)
  19. آباد کردن (کسی را)‎‏ (۲ نسخه)
  20. آزادی، آبادی است‎‏ (۲ نسخه)
  21. اَ‎‏ (۲ نسخه)
  22. از آب گرفته‎‏ (۲ نسخه)
  23. خانه‌ات آباد‎‏ (۲ نسخه)
  24. باغت آباد! باغت آباد شه‎‏ (۲ نسخه)
  25. روزهای جمعه، هر آبی که روی زمین جاری است به بهشت می‌رود.‎‏ (۲ نسخه)
  26. آب برداشتن 1‎‏ (۲ نسخه)
  27. بند را به آب دادن‎‏ (۲ نسخه)
  28. آب رفته به جوی برنمی‌گردد‎‏ (۲ نسخه)
  29. عاقل به کنار جوی تا پل می‌جست، دیوانه‌ی پابرهنه از آب گذشت‎‏ (۲ نسخه)
  30. از آب درآمدن‎‏ (۲ نسخه)
  31. مثل آب‎‏ (۲ نسخه)
  32. مورچه را آب می‌برد...‎‏ (۲ نسخه)
  33. آب، می‌داند (یاخود داند) که آبادی کجاست‎‏ (۲ نسخه)

نمایش (۵۰تای قبلی | ۵۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)