صفحههای بلند
نمایش در پائین تا ۲۵۰ نتیجه in range #۱ تا #۲۵۰.
نمایش (۲۵۰تای قبلی | ۲۵۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)
- (تاریخچه) احمد شاملو [۱۲۶٬۹۹۵ بایت]
- (تاریخچه) آب [۸٬۹۵۸ بایت]
- (تاریخچه) آب اومد.ـ کدوم آب؟ [۷٬۰۴۸ بایت]
- (تاریخچه) هر که نقش خویش میبیند (یا خویشتن بیند) در آب... [۶٬۴۴۸ بایت]
- (تاریخچه) ابابیل [۶٬۲۳۱ بایت]
- (تاریخچه) موکل آب فرات بودن [۵٬۲۲۶ بایت]
- (تاریخچه) دستهگل به آب دادن [۴٬۹۷۷ بایت]
- (تاریخچه) به آب نرسیده موزه کندن (یا کشیدن) [۳٬۸۸۴ بایت]
- (تاریخچه) نان اینجا، آب اینجا، کجا روم به زِ اینجا؟ [۳٬۰۲۲ بایت]
- (تاریخچه) صفحهٔ اصلی [۲٬۸۵۶ بایت]
- (تاریخچه) خون را به آب شستن [۲٬۶۳۲ بایت]
- (تاریخچه) یکی رفت یکی موند... [۲٬۶۰۳ بایت]
- (تاریخچه) مشک خالی و پرهیزِ آب؟ [۲٬۵۷۸ بایت]
- (تاریخچه) برای بستن(جلو) دهن آمیرزا... [۲٬۵۱۲ بایت]
- (تاریخچه) به امید محسن منشین، محسن آبآور نیست [۲٬۳۲۹ بایت]
- (تاریخچه) آب به چشم بودن [۲٬۱۹۲ بایت]
- (تاریخچه) آب را بر سر زنی، سر نشکند... [۲٬۰۹۲ بایت]
- (تاریخچه) آشیخ شمسالدین شمس آبادی، تو شمس آباد... [۲٬۰۴۹ بایت]
- (تاریخچه) آب میآید در این خانه شر و شر [۱٬۹۸۰ بایت]
- (تاریخچه) آب از دست نچکیدن [۱٬۸۲۳ بایت]
- (تاریخچه) آب... از یک جو نرفتن [۱٬۸۰۷ بایت]
- (تاریخچه) کلاه کچل را آب برد... [۱٬۵۶۱ بایت]
- (تاریخچه) خروس آتقی رفته به هیزم... [۱٬۵۱۳ بایت]
- (تاریخچه) تا (وقتی که) این آب میرود... [۱٬۵۰۰ بایت]
- (تاریخچه) آبت نبود، نانت نبود،... چه بود [۱٬۴۷۹ بایت]
- (تاریخچه) ما بادمب کنده رفتیم، اما شماها هم ده آبادکن نیستید [۱٬۴۵۰ بایت]
- (تاریخچه) آب که از سر گذشت، چه یک نی چه صد نی [۱٬۳۷۹ بایت]
- (تاریخچه) آخدا! تو کریمی، اونم کریمه... [۱٬۳۷۷ بایت]
- (تاریخچه) اِاِ نه، كِكِه [۱٬۳۶۵ بایت]
- (تاریخچه) فولکلور [۱٬۳۰۲ بایت]
- (تاریخچه) آب به ریسمان بستن [۱٬۲۴۱ بایت]
- (تاریخچه) آب (یا قطره) به عمان، نوباوه آوردن [۱٬۱۹۲ بایت]
- (تاریخچه) آب تو(ی) دل کسی تکان نخوردن [۱٬۱۴۸ بایت]
- (تاریخچه) آب به پستی میرود [۱٬۱۳۴ بایت]
- (تاریخچه) از آب، کره گرفتن [۱٬۱۳۳ بایت]
- (تاریخچه) هر که خواب است، روزیش در آب است [۱٬۱۳۲ بایت]
- (تاریخچه) آب آب را میجوید، گودال هر دو را [۱٬۱۱۶ بایت]
- (تاریخچه) آب از بالا (بالاها) پایین کردن [۱٬۰۹۸ بایت]
- (تاریخچه) آب از سر گذشتن [۱٬۰۶۵ بایت]
- (تاریخچه) آبِ پاکی رو(ی) دست ریختن [۱٬۰۵۹ بایت]
- (تاریخچه) شناگر خوبی است (یا شناگری خوب بلد است)، آب گیرش نمیآید [۱٬۰۵۱ بایت]
- (تاریخچه) آب دستت است نخور (یا زمین بگذار) و... [۱٬۰۴۸ بایت]
- (تاریخچه) زیر (کسی) آب انداختن [۹۷۳ بایت]
- (تاریخچه) باغت آباد (شه)، انگوری [۹۷۳ بایت]
- (تاریخچه) آب بدود، نان بدود، (فلان) به دنبالش [۹۵۲ بایت]
- (تاریخچه) آب به آسیاب ریختن [۹۳۵ بایت]
- (تاریخچه) آب برداشتن 1 [۸۹۹ بایت]
- (تاریخچه) آب که یکجا ماند میگندد [۸۸۸ بایت]
- (تاریخچه) بدهکار را که رو بدهی، بستانکار از آب درمیآید [۸۷۶ بایت]
- (تاریخچه) تو شیشهیی کردن که یک مثقال آب نگیرد (کسی را ــ) [۸۷۱ بایت]
- (تاریخچه) اگر ما برویم پشکلچینی، خره به آب پشکل میاندازد [۸۵۸ بایت]
- (تاریخچه) آب سوار و نان سوار و (فلانی) پیاده (یا به دنبالش) [۸۴۹ بایت]
- (تاریخچه) آبه اگر قوت داشت، قورباغهش نهنگ میشد [۸۴۱ بایت]
- (تاریخچه) پته را به آب دادن [۸۴۰ بایت]
- (تاریخچه) لب آب بردن و تشنه برگرداندن (کسی را ــ) [۸۳۷ بایت]
- (تاریخچه) آب رفته به جوی برنمیگردد [۸۳۵ بایت]
- (تاریخچه) آسید عباس هم با من کومک کرد [۸۲۰ بایت]
- (تاریخچه) آب به کرت اول بودن [۷۹۹ بایت]
- (تاریخچه) به آب چسیدن [۷۹۹ بایت]
- (تاریخچه) به هیچ آبی نخیسیدن [۷۸۷ بایت]
- (تاریخچه) به آب دادن [۷۸۳ بایت]
- (تاریخچه) بالارفتن (یا کشیدن) و یک آب هم رویش [۷۸۱ بایت]
- (تاریخچه) سلام دادن آب یا سلام کردن آب [۷۸۰ بایت]
- (تاریخچه) جد و آباد (کسی) را جنباندن [۷۷۷ بایت]
- (تاریخچه) پل آنورِ آب (یا جو) بودن [۷۷۶ بایت]
- (تاریخچه) چند آب شستهتر بودن [۷۷۲ بایت]
- (تاریخچه) کتاب کوچه [۷۶۸ بایت]
- (تاریخچه) آب به آبادانی میرود [۷۵۴ بایت]
- (تاریخچه) کون را به آب سرد زدن [۷۵۳ بایت]
- (تاریخچه) سرخاب را آب رنگ میدهد، وسمه را خواب [۷۵۰ بایت]
- (تاریخچه) از بیآبی مردن بهتر، تا از قورباغه اجازه گرفتن [۷۴۹ بایت]
- (تاریخچه) در کوزه گذاشتن و آبش را خوردن(چیزی را ــ) [۷۴۵ بایت]
- (تاریخچه) نو کردن ماه به آب... [۷۴۳ بایت]
- (تاریخچه) خر را که ببرند عروسی، نه برای خوشیست، برای آب و هیزمکشیست [۷۳۳ بایت]
- (تاریخچه) آب تو(ی) شیر کردن [۷۳۱ بایت]
- (تاریخچه) رخت دو هوو به یک صندوق میرود، آب دو تا جاری از (یا به) یک جو نمیرود [۷۲۹ بایت]
- (تاریخچه) گشنه خواب نان میبیند، تشنه خواب آب [۷۲۰ بایت]
- (تاریخچه) آبم است و گابم است، نوبت آسیابم است [۷۱۶ بایت]
- (تاریخچه) انگار که آبش برده [۷۱۴ بایت]
- (تاریخچه) آب به (یا در) کرت آخر بودن [۷۱۳ بایت]
- (تاریخچه) آب به سوراخ مورچه(ها) ریختن [۷۰۱ بایت]
- (تاریخچه) آب از سرچشمه گل (آلود) بودن [۶۹۴ بایت]
- (تاریخچه) نقش خود را در آب دیدن [۶۷۹ بایت]
- (تاریخچه) اگر ظرف آب را وسط سفره بگذارند شمر به آب میرسد. [۶۷۸ بایت]
- (تاریخچه) لولنگ (خیلی) آب برداشتن [۶۵۹ بایت]
- (تاریخچه) آب دریا از دهن سگ نجس نمیشود [۶۵۲ بایت]
- (تاریخچه) آب به آن کوزه نکردن که... [۶۵۰ بایت]
- (تاریخچه) ای آب روون، شووَرَم بهاِم باشه مهربون [۶۴۹ بایت]
- (تاریخچه) بیگدار به آب زدن [۶۴۷ بایت]
- (تاریخچه) روز بیآبی به شاش موش آسیاب گرداندن [۶۴۰ بایت]
- (تاریخچه) به لانهی مورچه(ها) آب افتادن [۶۳۶ بایت]
- (تاریخچه) حلقهی همکاران [۶۲۹ بایت]
- (تاریخچه) مثل آب [۶۲۸ بایت]
- (تاریخچه) صد گوز و نود ریش، که از آب گذشتیم [۶۲۱ بایت]
- (تاریخچه) حوضی که آب ندارد قورباغه میخواهد چه کار؟ [۶۲۰ بایت]
- (تاریخچه) آب نطلبیده مراد است. [۶۲۰ بایت]
- (تاریخچه) بزرگی، یک دمش آب است، یک دمش آتش [۶۱۶ بایت]
- (تاریخچه) آچس [۶۱۵ بایت]
- (تاریخچه) به آب زدن [۶۱۳ بایت]
- (تاریخچه) آب پارسال و نان پیرارسال [۶۱۳ بایت]
- (تاریخچه) جل (یا گلیم) خود را از آب درآوردن [۶۰۹ بایت]
- (تاریخچه) عروس تعریفی گوزو از آب درمیآید [۶۰۹ بایت]
- (تاریخچه) اگر آب نمیآورد، کوزه هم نمیشکند [۶۰۹ بایت]
- (تاریخچه) نه آب و نه آبادانی، نه گلبانگ مسلمانی [۶۰۷ بایت]
- (تاریخچه) خدا بیامرزه مردهها رو که آباد میکنن زندهها رو [۶۰۴ بایت]
- (تاریخچه) آب آمد و تیمم باطل شد [۶۰۴ بایت]
- (تاریخچه) جایی نخوابیدن که زیرِ (آدم) آب بیفتد [۶۰۲ بایت]
- (تاریخچه) از آب و گل درآمدن [۵۹۸ بایت]
- (تاریخچه) آشیخ روباه [۵۹۶ بایت]
- (تاریخچه) خانهات آباد [۵۹۳ بایت]
- (تاریخچه) آب، راه خودش را باز میکند [۵۹۱ بایت]
- (تاریخچه) به آب افتادن [۵۸۸ بایت]
- (تاریخچه) سر (و) گوشی به آب دادن [۵۸۶ بایت]
- (تاریخچه) دنیا را آب ببرد، کچله را خواب میبرد [۵۸۱ بایت]
- (تاریخچه) عاقل به کنار جوی تا پل میجست، دیوانهی پابرهنه از آب گذشت [۵۸۱ بایت]
- (تاریخچه) آمیز قلمدون [۵۷۸ بایت]
- (تاریخچه) مرغابی سرش را میکند زیر آب، خیال میکند کسی نمیبیندش [۵۷۵ بایت]
- (تاریخچه) اگر کسی به گربه آب بپاشد دستش زگیل در میآورد. [۵۷۴ بایت]
- (تاریخچه) شیر پر بیآب هم تعریفی ندارد [۵۷۳ بایت]
- (تاریخچه) اول عمق آب را بپرس، بعد توش شنا کن [۵۷۲ بایت]
- (تاریخچه) سر را زیر آب کردن [۵۵۷ بایت]
- (تاریخچه) همیشه آب نمیرود به جوی آقا رفیع، یک روز هم میرود به جوی آقا شفیع [۵۵۵ بایت]
- (تاریخچه) شکم به آبزن [۵۵۴ بایت]
- (تاریخچه) عاشقم، پول ندارم، کوزهتو بده آب بیارم [۵۴۱ بایت]
- (تاریخچه) آبی که میره به رودخونه؛ چه خودی خوره، چه بیگونه [۵۳۸ بایت]
- (تاریخچه) خوش آن (یا خوشا) چاهی که آب ازخود برآرد [۵۳۶ بایت]
- (تاریخچه) اَ [۵۳۰ بایت]
- (تاریخچه) هر کسی کار خودش، بار خودش، آبش به انبار خودش [۵۲۸ بایت]
- (تاریخچه) آب برداشتن 2 [۵۲۵ بایت]
- (تاریخچه) آب از آب تکان نخوردن [۵۲۵ بایت]
- (تاریخچه) آب آتش کردن [۵۲۵ بایت]
- (تاریخچه) آب پس دادن [۵۱۶ بایت]
- (تاریخچه) آباد کردن (جایی را) [۵۱۳ بایت]
- (تاریخچه) جای آباد برای (فلان) باقی نگذاشتن [۵۱۱ بایت]
- (تاریخچه) صحّت آب گرم [۵۱۰ بایت]
- (تاریخچه) آب آوردن (چیزی را) [۵۰۴ بایت]
- (تاریخچه) روزهای جمعه، هر آبی که روی زمین جاری است به بهشت میرود. [۵۰۱ بایت]
- (تاریخچه) آب از دریا بخشیدن [۴۹۷ بایت]
- (تاریخچه) به آب رسیدن [۴۹۷ بایت]
- (تاریخچه) قسمت آباد [۴۹۴ بایت]
- (تاریخچه) آب آوردن [۴۹۲ بایت]
- (تاریخچه) دهن را آب انداختن [۴۷۷ بایت]
- (تاریخچه) یک چشمه آب درون، به ز صد چشمه آب بیرون است [۴۷۲ بایت]
- (تاریخچه) سبو همیشه سالم از آب در نمیآید [۴۶۹ بایت]
- (تاریخچه) چوب، هر چه (یا هر قدر هم) سنگین باشد، آب فرو(یش) نمیبرد [۴۶۸ بایت]
- (تاریخچه) نه آب بیار، نه کوزه بشکن [۴۶۷ بایت]
- (تاریخچه) آب، میداند (یاخود داند) که آبادی کجاست [۴۵۹ بایت]
- (تاریخچه) از آب گذشته [۴۵۶ بایت]
- (تاریخچه) یک ده آباد، به ز صد شهر خراب است [۴۵۱ بایت]
- (تاریخچه) روی آب نشستن [۴۴۸ بایت]
- (تاریخچه) آباجی [۴۴۵ بایت]
- (تاریخچه) آب خرد، ماهی خرد [۴۴۴ بایت]
- (تاریخچه) آب برداشتن 3 [۴۴۲ بایت]
- (تاریخچه) چه سرکهیی باشد که از آب ترشتر نباشد [۴۳۹ بایت]
- (تاریخچه) آب آورده [۴۳۶ بایت]
- (تاریخچه) آب به آب شدن [۴۳۱ بایت]
- (تاریخچه) ای دوست، گل سرشته را آبی بس [۴۳۱ بایت]
- (تاریخچه) فکر نان کن که خربزه آب است [۴۳۰ بایت]
- (تاریخچه) آب بستن به... [۴۲۹ بایت]
- (تاریخچه) از آب درآمدن [۴۲۷ بایت]
- (تاریخچه) آب از لب و لوچه سرازیر شدن [۴۲۴ بایت]
- (تاریخچه) آب از بن تیره بودن [۴۲۲ بایت]
- (تاریخچه) آب را با آتش چه آشنایی (یا نسبت)؟ [۴۲۲ بایت]
- (تاریخچه) ز آب خرد، ماهی خرد خیزد [۴۲۱ بایت]
- (تاریخچه) آب آب را پیدا میکند، آدم آدم را [۴۲۱ بایت]
- (تاریخچه) آب دریا به دهن ماهی دریا خوش است [۴۱۷ بایت]
- (تاریخچه) آ (مانند آق) [۴۱۷ بایت]
- (تاریخچه) آب به آینه زدن [۴۱۶ بایت]
- (تاریخچه) آگوز [۴۱۶ بایت]
- (تاریخچه) فوت آب بودن [۴۱۵ بایت]
- (تاریخچه) الهی نانت بار آهو بشود، آبت کوه به کوه بگردد [۴۱۳ بایت]
- (تاریخچه) آب به کون خر (یا شتر)ریختن [۴۱۲ بایت]
- (تاریخچه) مهمان منی به آب خوردن، لب جوب [۴۱۱ بایت]
- (تاریخچه) آب صدای (شرشر) خودش را نمیشنود [۴۰۹ بایت]
- (تاریخچه) بغداد (کسی) را آباد کردن [۴۰۸ بایت]
- (تاریخچه) آب افتادن [۴۰۴ بایت]
- (تاریخچه) آبی که میره به رودخونه؛ خودی خوره به ز بیگونه [۴۰۰ بایت]
- (تاریخچه) انگار یک تشت آب سرد ریختند سرم [۳۹۹ بایت]
- (تاریخچه) تا ریشه در آب است امید ثمری هست [۳۹۷ بایت]
- (تاریخچه) آب، هر چه عمیقتر است آرامتر است [۳۹۷ بایت]
- (تاریخچه) آب شیرین و مشک گندیده؟ [۳۹۷ بایت]
- (تاریخچه) آب آب را میجوید، کور عصا را [۳۹۵ بایت]
- (تاریخچه) به آب و آتش زدن (خود را ــ) [۳۹۳ بایت]
- (تاریخچه) مثل آبی که روی آتش بریزند... [۳۹۳ بایت]
- (تاریخچه) هر کجا دیدیم، آب از جو به دریا میرود [۳۹۱ بایت]
- (تاریخچه) آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم... [۳۹۱ بایت]
- (تاریخچه) ملک با کفر آباد میشود، با ظلم نمیشود [۳۸۷ بایت]
- (تاریخچه) برخلاف جریان آب شنا کردن [۳۸۷ بایت]
- (تاریخچه) آب، روشنایی است [۳۸۵ بایت]
- (تاریخچه) سرکه جایی ترش است که آب نباشد [۳۸۰ بایت]
- (تاریخچه) آب که سر بالا برود، قورباغه ابوعطا میخواند [۳۷۶ بایت]
- (تاریخچه) کور عصا را میجوید، آب گودال را [۳۷۵ بایت]
- (تاریخچه) ترک آب برداشتن [۳۷۳ بایت]
- (تاریخچه) خر تو(ی) آب خوابیدن [۳۷۳ بایت]
- (تاریخچه) آ (مانند آغ) [۳۶۹ بایت]
- (تاریخچه) آب (و آتش) روشنایی خانه است. [۳۶۵ بایت]
- (تاریخچه) آب انداختن [۳۶۱ بایت]
- (تاریخچه) از آب شب مانده پرهیزش میدهند، باز هم ناخوش است [۳۶۱ بایت]
- (تاریخچه) آدمی که خیس است از آب (یا باران) نمیترسد [۳۵۹ بایت]
- (تاریخچه) آب بیرون رفتن [۳۵۸ بایت]
- (تاریخچه) آب به آب بخورد زور برمیدارد [۳۵۸ بایت]
- (تاریخچه) آباد (جد و آباد) [۳۵۶ بایت]
- (تاریخچه) مثل آب جفت [۳۵۶ بایت]
- (تاریخچه) خوردن و یک آب هم بالایش (چیزی را ــ) [۳۵۵ بایت]
- (تاریخچه) آب بردن 1 [۳۵۳ بایت]
- (تاریخچه) آب به آسمان پاشیدن [۳۵۰ بایت]
- (تاریخچه) دهن آب افتادن [۳۵۰ بایت]
- (تاریخچه) امان از دوغ لیلی... [۳۵۰ بایت]
- (تاریخچه) مزهی آب دادن [۳۴۴ بایت]
- (تاریخچه) پته به (یا روی) آب افتادن [۳۴۴ بایت]
- (تاریخچه) آب گیرش نمیآید، وگرنه شناگر ماهری است [۳۴۴ بایت]
- (تاریخچه) از آب و آتش درآمدن [۳۴۳ بایت]
- (تاریخچه) آب (فلان) به جوی (بهمان) نرفتن [۳۴۲ بایت]
- (تاریخچه) روغن زیر آب نمیماند [۳۳۹ بایت]
- (تاریخچه) بند را به آب دادن [۳۳۸ بایت]
- (تاریخچه) بغداد آباد [۳۳۴ بایت]
- (تاریخچه) کور کور را میجوید، آب گودال را [۳۳۳ بایت]
- (تاریخچه) آب نمیبیند وگرنه شناگر ماهری است [۳۳۳ بایت]
- (تاریخچه) به آب گوزیدن [۳۳۲ بایت]
- (تاریخچه) نبود آباد [۳۳۱ بایت]
- (تاریخچه) خیس آب و عرق شدن [۳۳۰ بایت]
- (تاریخچه) هر کسی آب دل خودش را میخورد [۳۲۸ بایت]
- (تاریخچه) آباد کردن (کسی را) [۳۲۷ بایت]
- (تاریخچه) آب که یکجا بماند بو میگیرد [۳۲۵ بایت]
- (تاریخچه) از آب گرفته [۳۲۱ بایت]
- (تاریخچه) آب به (یا تو یا در)شکر کردن [۳۱۷ بایت]
- (تاریخچه) قوت آب از سرچشمه است [۳۱۶ بایت]
- (تاریخچه) آب بردن 2 [۳۱۵ بایت]
- (تاریخچه) از آب درآوردن [۳۱۵ بایت]
- (تاریخچه) پته به آب رفتن [۳۱۲ بایت]
- (تاریخچه) جد و آباد (کسی) را گفتن [۳۱۰ بایت]
- (تاریخچه) آب بر آتش ریختن [۳۰۷ بایت]
- (تاریخچه) به آب دادن پنجهی مریم [۳۰۶ بایت]
- (تاریخچه) آب، خودش چاله را پیدا میکند [۳۰۴ بایت]
- (تاریخچه) هر سرکهیی از آب ترشتر است [۳۰۳ بایت]
- (تاریخچه) خر را میبرند عروسی که آب و هیزم بارش کنند [۳۰۳ بایت]
- (تاریخچه) اِ [۳۰۳ بایت]
- (تاریخچه) کوزهی آب، تو راه چشمه میشکند [۳۰۱ بایت]
- (تاریخچه) آب به لانهی مورچهها انداختن [۲۹۹ بایت]
- (تاریخچه) سر بیآب تراشیدن [۲۹۹ بایت]
- (تاریخچه) آب بردن [۲۹۸ بایت]
- (تاریخچه) بیل هزارمن آب برداشتن [۲۹۱ بایت]
- (تاریخچه) آب بردن 3 [۲۸۷ بایت]
- (تاریخچه) کوزهی نو، دو روز آب را خنک نگه میدارد [۲۸۷ بایت]
- (تاریخچه) آمیز والده [۲۸۷ بایت]
- (تاریخچه) کوزهی نو، آب خنک [۲۸۵ بایت]
- (تاریخچه) آب تند دادن [۲۸۰ بایت]
- (تاریخچه) تا به آب نزنی شناگر نمیشوی [۲۸۰ بایت]
- (تاریخچه) آزادی، آبادی است [۲۸۰ بایت]
- (تاریخچه) با آب طلا باید نوشت (یا بنویسند) [۲۸۰ بایت]
نمایش (۲۵۰تای قبلی | ۲۵۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)