صفحههای مورد نیاز
نمایش در پائین تا ۴۵ نتیجه in range #۲۱ تا #۶۵.
نمایش (۵۰تای قبلی | ۵۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)
- آب گذشته (۱ پیوند)
- آب دهن (باورهای توده) (۱ پیوند)
- از (جایی یا چیزی) آب خوردن (باورهای توده) (۱ پیوند)
- آب سرد (یا خنک یا یخ) میل کردن (۱ پیوند)
- لخت و آبنشین بودن (۱ پیوند)
- 2475 (۱ پیوند)
- آب گرفتن 2 (۱ پیوند)
- آب دیدن (۱ پیوند)
- از خجالت آب شدن (۱ پیوند)
- آب لب و لوچه راه افتادن (۱ پیوند)
- ماه (۱ پیوند)
- 2680 (۱ پیوند)
- آب، راه کردن (۱ پیوند)
- اول و آخر (کسی) را جنباندن (یا گفتن) (۱ پیوند)
- آب مرواری (باورهای توده) (۱ پیوند)
- مثل آب روان... (۱ پیوند)
- 3186 (۱ پیوند)
- آب، روی چرخ آسیاب (کسی) ریختن (۱ پیوند)
- آب را در شیر کردن (۱ پیوند)
- آب ندیده (باورهای توده) (۱ پیوند)
- نه آب تو شیر کن... (۱ پیوند)
- آب، میداند که آبادی کجاست (۱ پیوند)
- آب را زیر هفت طبقهی زمین دیدن (باورهای توده) (۱ پیوند)
- به آب دادن (باورهای توده) (۱ پیوند)
- آب نیسان (باورهای توده، آیینها) (۱ پیوند)
- چاه باید از خودش آب داشته باشد (۱ پیوند)
- آب العفو (۱ پیوند)
- آبجی (۱ پیوند)
- آب رفتن (۱ پیوند)
- تحویل (۱ پیوند)
- آب و آتش (۱ پیوند)
- چاهی که از خودش آب ندارد، از آب ریختن (یا آب هم توش بریزی) آبدار نمیشود (۱ پیوند)
- آب انبار (به) دست یزید افتادن (۱ پیوند)
- آبرو (باورهای توده) (۱ پیوند)
- آب روشنایی است (۱ پیوند)
- آب و آتش جای (یا راه) خودشان را باز میکنند (۱ پیوند)
- چس را ببین که به آب قلیان میگوید «بوگندو»! (۱ پیوند)
- آب به عمان، نوباوه آوردن (۱ پیوند)
- آبش در رفتن (۱ پیوند)
- آب زدن (۱ پیوند)
- زگیل (۱ پیوند)
- آب و جارو (باورهای توده) (۱ پیوند)
- چشمه (۱ پیوند)
- آب خزینه (باورهای توده) (۱ پیوند)
- آغاباجی (۱ پیوند)