صفحه‌های مورد نیاز

پرش به: ناوبری، جستجو

نمایش در پائین تا ۶۵ نتیجه in range #۱ تا #۶۵.

نمایش (۵۰۰تای قبلی | ۵۰۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)

  1. آب را از سرچشمه باید بست‎‏ (۳ پیوند)
  2. درز را آب دادن‎‏ (۳ پیوند)
  3. شناگر خوبی است (یا شناگری خوب بلد است) ، آب گیرش نمی‌آید‎‏ (۲ پیوند)
  4. بالا کشیدن و یک آب هم رویش (یا بالایش)خوردن‎‏ (۲ پیوند)
  5. 3473‎‏ (۲ پیوند)
  6. سلام دادن آب/ سلام کردن آب‎‏ (۱ پیوند)
  7. آب زرشک (باورهای توده)‎‏ (۱ پیوند)
  8. آب کردن (در چیزی)‎‏ (۱ پیوند)
  9. کنارآب (باورهای توده)‎‏ (۱ پیوند)
  10. آواره‌گی‎‏ (۱ پیوند)
  11. آب خوردن‎‏ (۱ پیوند)
  12. سوهان‎‏ (۱ پیوند)
  13. آب زیرکاه‎‏ (۱ پیوند)
  14. آب کشیدن‎‏ (۱ پیوند)
  15. گذاشتن در کوزه و آبش را خوردن (چیزی را)‎‏ (۱ پیوند)
  16. 1925‎‏ (۱ پیوند)
  17. از (جایی یا چیزی) آب خوردن‎‏ (۱ پیوند)
  18. آب خوردن (باورهای توده، آیین‌ها)‎‏ (۱ پیوند)
  19. آب سر کردن‎‏ (۱ پیوند)
  20. آب گذشته‎‏ (۱ پیوند)
  21. 2363‎‏ (۱ پیوند)
  22. از (جایی یا چیزی) آب خوردن (باورهای توده)‎‏ (۱ پیوند)
  23. آب دهن (باورهای توده)‎‏ (۱ پیوند)
  24. لخت و آب‌نشین بودن‎‏ (۱ پیوند)
  25. آب سرد (یا خنک یا یخ) میل کردن‎‏ (۱ پیوند)
  26. آب گرفتن 2‎‏ (۱ پیوند)
  27. 2475‎‏ (۱ پیوند)
  28. از خجالت آب شدن‎‏ (۱ پیوند)
  29. آب دیدن‎‏ (۱ پیوند)
  30. ماه‎‏ (۱ پیوند)
  31. آب لب و لوچه راه افتادن‎‏ (۱ پیوند)
  32. آب، راه کردن‎‏ (۱ پیوند)
  33. 2680‎‏ (۱ پیوند)
  34. اول و آخر (کسی) را جنباندن (یا گفتن)‎‏ (۱ پیوند)
  35. مثل آب روان...‎‏ (۱ پیوند)
  36. آب مرواری (باورهای توده)‎‏ (۱ پیوند)
  37. آب، روی چرخ آسیاب (کسی) ریختن‎‏ (۱ پیوند)
  38. 3186‎‏ (۱ پیوند)
  39. آب را در شیر کردن‎‏ (۱ پیوند)
  40. نه آب تو شیر کن...‎‏ (۱ پیوند)
  41. آب ندیده (باورهای توده)‎‏ (۱ پیوند)
  42. آب، می‌داند که آبادی کجاست‎‏ (۱ پیوند)
  43. به آب دادن (باورهای توده)‎‏ (۱ پیوند)
  44. آب را زیر هفت طبقه‌ی زمین دیدن (باورهای توده)‎‏ (۱ پیوند)
  45. چاه باید از خودش آب داشته باشد‎‏ (۱ پیوند)
  46. آب نیسان (باورهای توده، آیین‌ها)‎‏ (۱ پیوند)
  47. آبجی‎‏ (۱ پیوند)
  48. آب العفو‎‏ (۱ پیوند)
  49. تحویل‎‏ (۱ پیوند)
  50. آب رفتن‎‏ (۱ پیوند)
  51. چاهی که از خودش آب ندارد، از آب ریختن (یا آب هم توش بریزی) آبدار نمی‌شود‎‏ (۱ پیوند)
  52. آب و آتش‎‏ (۱ پیوند)
  53. آبرو (باورهای توده)‎‏ (۱ پیوند)
  54. آب انبار (به) دست یزید افتادن‎‏ (۱ پیوند)
  55. آب روشنایی است‎‏ (۱ پیوند)
  56. چس را ببین که به آب قلیان می‌گوید «بوگندو»!‎‏ (۱ پیوند)
  57. آب و آتش جای (یا راه) خودشان را باز می‌کنند‎‏ (۱ پیوند)
  58. آبش در رفتن‎‏ (۱ پیوند)
  59. آب به عمان، نوباوه آوردن‎‏ (۱ پیوند)
  60. زگیل‎‏ (۱ پیوند)
  61. آب زدن‎‏ (۱ پیوند)
  62. آب و جارو (باورهای توده)‎‏ (۱ پیوند)
  63. چشمه‎‏ (۱ پیوند)
  64. آغاباجی‎‏ (۱ پیوند)
  65. آب خزینه (باورهای توده)‎‏ (۱ پیوند)

نمایش (۵۰۰تای قبلی | ۵۰۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)