پل آن‌ورِ آب (یا جو) بودن

از کتاب کوچه
پرش به: ناوبری، جستجو

پُل، آن‌وَرِ آب [یا جو۱] بودن

جز شکست و رسوایی و زیان، حاصلی برنگرفتن. نتیجه‌ی منفی امری، هم از ابتدای آن قابل تشخیص و پیش‌بینی بودن. به دردسر گرفتار شدن. کار شخص زار بودن: «اگر کسب‌تان همین‌جور ضرر بدهد تا یکی دو ماه دیگر پل‌تان آن‌ور آب است.»

مترادف حساب با اکرام‌الکاتبین بودن * کلاه پس معرکه بودن.


پانوشت

  • ۱ در تداول: جوب و جوغ یا جوق.