آب به آسیاب ریختن
از کتاب کوچه
نسخهٔ تاریخ ۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۶ توسط Hossein (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید با 'آب به آسیاب ریختن 1) با زحمت خود سود شخصی بینیاز را فراهم آوردن. برای حفظ منافع صا...' ایجاد کرد)
آب به آسیاب ریختن
1) با زحمت خود سود شخصی بینیاز را فراهم آوردن. برای حفظ منافع صاحب قدرت و مکنتی، از آسایش و سرمایهی اندک خویش مایه گذاشتن. با کار و کارمایهی خویش اسباب عیش و تنعم حریصی را فراهم آوردن. اسباب و امکانات خود را وسیلهی بهرهبرداری نالازم دیگران کردن: «تو با این کارت داری آب به آسیاب آن گردنکلفت میریزی»
مترادف جوال پای خرمن انداختن.
توجه شود به تفاوت این تعبیر و آب، روی چرخ آسیاب (کسی) ریختن.
2) نگاه کنید به آب، روی چرخ آسیاب (کسی) ریختن.