به آب زدن
از کتاب کوچه
نسخهٔ تاریخ ۱۴ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۳۱ توسط Hossein (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید با 'به آب زدن 1) برای عبور از رودخانه یا آبگیری، معطل پل یا وسیلهی عبوری نماندن و بی...' ایجاد کرد)
به آب زدن
1) برای عبور از رودخانه یا آبگیری، معطل پل یا وسیلهی عبوری نماندن و بیملاحظه قدم در آب نهادن یا خود را به آب افکندن: «سربازها با اسب به آب زدند و از رودخانه گذشتند. خیلیهاشان غرق شدند.»
2) خطر کردن. هر چه باداباد گفتن و به امری که توفیق در آن مسلم نیست پرداختن.