تا (وقتی که) این آب میرود...
تا (وقتی که) این آب میرود...
تا این شرایط و این اوضاع و احوال برقرار است... تا وضع بر این منوال است: «تااین آب میرود من و تو نباید انتظار خوشبختی داشته باشیم.» به احتمال زیاد، اصطلاح از حکایت معروف انوار سهیلی گرفته شده است که عربی در بغداد، کنار دجله به دکهی نانوایی درآمد و با او موافقت کرد که نیم دینار بدهد و هر چه خواهد نان خورد. نانوا حساب کرده بود که اعرابی به هر حال پیش از ربع دینار نخواهد توانست خورد، لیکن سخت به خطا رفته بود، که مردک، بر لب شط نشست و چندان نان خورد که نخست از نیم دینار و آنگاه از دیناری تمام برگذشت!
حیرتزده بانگ برداشت که: ــ ای برادر! تو را به خدایی که چنین اشتهائیت کرم فرموده با من بگوی تا کی نان خواهی خورد؟
گفت: ــ ای خواجه، طاقتت باد که تااین آب میرود من نیز نان میخورم!
[ملاحسین واعظ کاشی، انوار سهیلی]
نقل به معنی و اختصار