آب... از یک جو نرفتن

از کتاب کوچه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۰۱ توسط Hossein (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید با 'آب... از [یا به] یک جو نرفتن (فقط به صورت منفی می‌آید.) با یکدیگر توافق و تفاهم نداش...' ایجاد کرد)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

آب... از [یا به] یک جو نرفتن

(فقط به صورت منفی می‌آید.)

با یکدیگر توافق و تفاهم نداشتن. امکان سازش و آشتی آن‌ها در میان نبودن: «آب ما از یک جو نمی‌رود.» «پرویز و منوچهر، آب‌شان از یک جو نخواهد رفت.» من و رئیسم آب‌مان از یک جو نمی‌رفت.»

زاهد به کتابی و کتاب من و تو (؟)

سنگ است و صراحی انتساب من و تو.

تو مرده‌ی کوثری و من زنده‌ی می،

مشکل که به یک جو رود آب من و تو!

[میرزا حبیب خراسانی]

من تشنه لب ساقی و او تشنه‌ی کوثر،

حاشا که رود آب من و شیخ به یک جوی!

[فروغ بسطامی]

اصطلاح را به صورت‌های آب (فلان) به جوی (بهمان) نرفتن و آب... به یک جو نرفتن نیز می‌آورند.

مترادف پیرهن... در یک آفتاب خشک نشدن.