آب برداشتن
از کتاب کوچه
آب برداشتن
هدفی دیگر در پس اقدامی، یا رمز و پیامی در پس حرفی پنهان بودن. چیزی سوای آنچه از ظاهر امری یا سخنی استنباط میشود در باطن آن وجود داشتن: «این اقدام دولت خیلی آب بر میدارد، باید یک خبرهایی باشد!» «این حرف شما آب بر میدارد.» «من فوری فهمیدم کلکی در کار هست، چون حرف یارو آب برمیداشت.»
مترادف آب خوردن در این مفهوم. نگاه کنید به از (جایی یا چیزی) آب خوردن *آب بردن در این مفهوم. نگاه کنید به آب بردن *کاسهیی زیر نیمکاسه بودن.