آب که یکجا ماند میگندد
از کتاب کوچه
آب که یکجا ماند میگندد.
هر چیز که حالت نوی و تازگی خود را از دست داد بیقدر و ارزش میشود.
من اینجا دیر ماندم خوار گشتم. ــ
عزیز، از ماندنِ دایم، شود خوار.
چو آب اندر شَمَر بسیار ماند
شود طعمش بد از آرامِ بسیار [دقیقی]
مثل را به گونههای دیگر نیز آوردهاند. ــ نگاه کنید به آب که یکجا بماند بو میگیرد و آبی که در گودال (یا یکجا) بماند بو میگیرد (یا میگندد).
مترادف دوری و دوستی! * اگر میخواهی عزیز بشوی یا کور شو یا دور شو!