صفحههای کوتاه
نمایش در پائین تا ۵۰ نتیجه in range #۱۰۱ تا #۱۵۰.
نمایش (۵۰تای قبلی | ۵۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)
- (تاریخچه) آب نمیبیند وگرنه شناگر ماهری است [۳۳۳ بایت]
- (تاریخچه) کور کور را میجوید، آب گودال را [۳۳۳ بایت]
- (تاریخچه) بغداد آباد [۳۳۴ بایت]
- (تاریخچه) بند را به آب دادن [۳۳۸ بایت]
- (تاریخچه) روغن زیر آب نمیماند [۳۳۹ بایت]
- (تاریخچه) آب (فلان) به جوی (بهمان) نرفتن [۳۴۲ بایت]
- (تاریخچه) از آب و آتش درآمدن [۳۴۳ بایت]
- (تاریخچه) آب گیرش نمیآید، وگرنه شناگر ماهری است [۳۴۴ بایت]
- (تاریخچه) پته به (یا روی) آب افتادن [۳۴۴ بایت]
- (تاریخچه) مزهی آب دادن [۳۴۴ بایت]
- (تاریخچه) امان از دوغ لیلی... [۳۵۰ بایت]
- (تاریخچه) دهن آب افتادن [۳۵۰ بایت]
- (تاریخچه) آب به آسمان پاشیدن [۳۵۰ بایت]
- (تاریخچه) آب بردن 1 [۳۵۳ بایت]
- (تاریخچه) خوردن و یک آب هم بالایش (چیزی را ــ) [۳۵۵ بایت]
- (تاریخچه) مثل آب جفت [۳۵۶ بایت]
- (تاریخچه) آباد (جد و آباد) [۳۵۶ بایت]
- (تاریخچه) آب به آب بخورد زور برمیدارد [۳۵۸ بایت]
- (تاریخچه) آب بیرون رفتن [۳۵۸ بایت]
- (تاریخچه) آدمی که خیس است از آب (یا باران) نمیترسد [۳۵۹ بایت]
- (تاریخچه) از آب شب مانده پرهیزش میدهند، باز هم ناخوش است [۳۶۱ بایت]
- (تاریخچه) آب انداختن [۳۶۱ بایت]
- (تاریخچه) آب (و آتش) روشنایی خانه است. [۳۶۵ بایت]
- (تاریخچه) آ (مانند آغ) [۳۶۹ بایت]
- (تاریخچه) خر تو(ی) آب خوابیدن [۳۷۳ بایت]
- (تاریخچه) ترک آب برداشتن [۳۷۳ بایت]
- (تاریخچه) کور عصا را میجوید، آب گودال را [۳۷۵ بایت]
- (تاریخچه) آب که سر بالا برود، قورباغه ابوعطا میخواند [۳۷۶ بایت]
- (تاریخچه) سرکه جایی ترش است که آب نباشد [۳۸۰ بایت]
- (تاریخچه) آب، روشنایی است [۳۸۵ بایت]
- (تاریخچه) برخلاف جریان آب شنا کردن [۳۸۷ بایت]
- (تاریخچه) ملک با کفر آباد میشود، با ظلم نمیشود [۳۸۷ بایت]
- (تاریخچه) آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم... [۳۹۱ بایت]
- (تاریخچه) هر کجا دیدیم، آب از جو به دریا میرود [۳۹۱ بایت]
- (تاریخچه) مثل آبی که روی آتش بریزند... [۳۹۳ بایت]
- (تاریخچه) به آب و آتش زدن (خود را ــ) [۳۹۳ بایت]
- (تاریخچه) آب آب را میجوید، کور عصا را [۳۹۵ بایت]
- (تاریخچه) آب شیرین و مشک گندیده؟ [۳۹۷ بایت]
- (تاریخچه) آب، هر چه عمیقتر است آرامتر است [۳۹۷ بایت]
- (تاریخچه) تا ریشه در آب است امید ثمری هست [۳۹۷ بایت]
- (تاریخچه) انگار یک تشت آب سرد ریختند سرم [۳۹۹ بایت]
- (تاریخچه) آبی که میره به رودخونه؛ خودی خوره به ز بیگونه [۴۰۰ بایت]
- (تاریخچه) آب افتادن [۴۰۴ بایت]
- (تاریخچه) بغداد (کسی) را آباد کردن [۴۰۸ بایت]
- (تاریخچه) آب صدای (شرشر) خودش را نمیشنود [۴۰۹ بایت]
- (تاریخچه) مهمان منی به آب خوردن، لب جوب [۴۱۱ بایت]
- (تاریخچه) آب به کون خر (یا شتر)ریختن [۴۱۲ بایت]
- (تاریخچه) الهی نانت بار آهو بشود، آبت کوه به کوه بگردد [۴۱۳ بایت]
- (تاریخچه) فوت آب بودن [۴۱۵ بایت]
- (تاریخچه) آگوز [۴۱۶ بایت]
نمایش (۵۰تای قبلی | ۵۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)