صفحههای بلند
نمایش در پائین تا ۱۰۰ نتیجه in range #۵۱ تا #۱۵۰.
نمایش (۱۰۰تای قبلی | ۱۰۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)
- (تاریخچه) اگر ما برویم پشکلچینی، خره به آب پشکل میاندازد [۸۵۸ بایت]
- (تاریخچه) آب سوار و نان سوار و (فلانی) پیاده (یا به دنبالش) [۸۴۹ بایت]
- (تاریخچه) آبه اگر قوت داشت، قورباغهش نهنگ میشد [۸۴۱ بایت]
- (تاریخچه) پته را به آب دادن [۸۴۰ بایت]
- (تاریخچه) لب آب بردن و تشنه برگرداندن (کسی را ــ) [۸۳۷ بایت]
- (تاریخچه) آب رفته به جوی برنمیگردد [۸۳۵ بایت]
- (تاریخچه) آسید عباس هم با من کومک کرد [۸۲۰ بایت]
- (تاریخچه) آب به کرت اول بودن [۷۹۹ بایت]
- (تاریخچه) به آب چسیدن [۷۹۹ بایت]
- (تاریخچه) به هیچ آبی نخیسیدن [۷۸۷ بایت]
- (تاریخچه) به آب دادن [۷۸۳ بایت]
- (تاریخچه) بالارفتن (یا کشیدن) و یک آب هم رویش [۷۸۱ بایت]
- (تاریخچه) سلام دادن آب یا سلام کردن آب [۷۸۰ بایت]
- (تاریخچه) جد و آباد (کسی) را جنباندن [۷۷۷ بایت]
- (تاریخچه) پل آنورِ آب (یا جو) بودن [۷۷۶ بایت]
- (تاریخچه) چند آب شستهتر بودن [۷۷۲ بایت]
- (تاریخچه) کتاب کوچه [۷۶۸ بایت]
- (تاریخچه) آب به آبادانی میرود [۷۵۴ بایت]
- (تاریخچه) کون را به آب سرد زدن [۷۵۳ بایت]
- (تاریخچه) سرخاب را آب رنگ میدهد، وسمه را خواب [۷۵۰ بایت]
- (تاریخچه) از بیآبی مردن بهتر، تا از قورباغه اجازه گرفتن [۷۴۹ بایت]
- (تاریخچه) در کوزه گذاشتن و آبش را خوردن(چیزی را ــ) [۷۴۵ بایت]
- (تاریخچه) نو کردن ماه به آب... [۷۴۳ بایت]
- (تاریخچه) خر را که ببرند عروسی، نه برای خوشیست، برای آب و هیزمکشیست [۷۳۳ بایت]
- (تاریخچه) آب تو(ی) شیر کردن [۷۳۱ بایت]
- (تاریخچه) رخت دو هوو به یک صندوق میرود، آب دو تا جاری از (یا به) یک جو نمیرود [۷۲۹ بایت]
- (تاریخچه) گشنه خواب نان میبیند، تشنه خواب آب [۷۲۰ بایت]
- (تاریخچه) آبم است و گابم است، نوبت آسیابم است [۷۱۶ بایت]
- (تاریخچه) انگار که آبش برده [۷۱۴ بایت]
- (تاریخچه) آب به (یا در) کرت آخر بودن [۷۱۳ بایت]
- (تاریخچه) آب به سوراخ مورچه(ها) ریختن [۷۰۱ بایت]
- (تاریخچه) آب از سرچشمه گل (آلود) بودن [۶۹۴ بایت]
- (تاریخچه) نقش خود را در آب دیدن [۶۷۹ بایت]
- (تاریخچه) اگر ظرف آب را وسط سفره بگذارند شمر به آب میرسد. [۶۷۸ بایت]
- (تاریخچه) لولنگ (خیلی) آب برداشتن [۶۵۹ بایت]
- (تاریخچه) آب دریا از دهن سگ نجس نمیشود [۶۵۲ بایت]
- (تاریخچه) آب به آن کوزه نکردن که... [۶۵۰ بایت]
- (تاریخچه) ای آب روون، شووَرَم بهاِم باشه مهربون [۶۴۹ بایت]
- (تاریخچه) بیگدار به آب زدن [۶۴۷ بایت]
- (تاریخچه) روز بیآبی به شاش موش آسیاب گرداندن [۶۴۰ بایت]
- (تاریخچه) به لانهی مورچه(ها) آب افتادن [۶۳۶ بایت]
- (تاریخچه) حلقهی همکاران [۶۲۹ بایت]
- (تاریخچه) مثل آب [۶۲۸ بایت]
- (تاریخچه) صد گوز و نود ریش، که از آب گذشتیم [۶۲۱ بایت]
- (تاریخچه) حوضی که آب ندارد قورباغه میخواهد چه کار؟ [۶۲۰ بایت]
- (تاریخچه) آب نطلبیده مراد است. [۶۲۰ بایت]
- (تاریخچه) بزرگی، یک دمش آب است، یک دمش آتش [۶۱۶ بایت]
- (تاریخچه) آچس [۶۱۵ بایت]
- (تاریخچه) به آب زدن [۶۱۳ بایت]
- (تاریخچه) آب پارسال و نان پیرارسال [۶۱۳ بایت]
- (تاریخچه) جل (یا گلیم) خود را از آب درآوردن [۶۰۹ بایت]
- (تاریخچه) عروس تعریفی گوزو از آب درمیآید [۶۰۹ بایت]
- (تاریخچه) اگر آب نمیآورد، کوزه هم نمیشکند [۶۰۹ بایت]
- (تاریخچه) نه آب و نه آبادانی، نه گلبانگ مسلمانی [۶۰۷ بایت]
- (تاریخچه) خدا بیامرزه مردهها رو که آباد میکنن زندهها رو [۶۰۴ بایت]
- (تاریخچه) آب آمد و تیمم باطل شد [۶۰۴ بایت]
- (تاریخچه) جایی نخوابیدن که زیرِ (آدم) آب بیفتد [۶۰۲ بایت]
- (تاریخچه) از آب و گل درآمدن [۵۹۸ بایت]
- (تاریخچه) آشیخ روباه [۵۹۶ بایت]
- (تاریخچه) خانهات آباد [۵۹۳ بایت]
- (تاریخچه) آب، راه خودش را باز میکند [۵۹۱ بایت]
- (تاریخچه) به آب افتادن [۵۸۸ بایت]
- (تاریخچه) سر (و) گوشی به آب دادن [۵۸۶ بایت]
- (تاریخچه) دنیا را آب ببرد، کچله را خواب میبرد [۵۸۱ بایت]
- (تاریخچه) عاقل به کنار جوی تا پل میجست، دیوانهی پابرهنه از آب گذشت [۵۸۱ بایت]
- (تاریخچه) آمیز قلمدون [۵۷۸ بایت]
- (تاریخچه) مرغابی سرش را میکند زیر آب، خیال میکند کسی نمیبیندش [۵۷۵ بایت]
- (تاریخچه) اگر کسی به گربه آب بپاشد دستش زگیل در میآورد. [۵۷۴ بایت]
- (تاریخچه) شیر پر بیآب هم تعریفی ندارد [۵۷۳ بایت]
- (تاریخچه) اول عمق آب را بپرس، بعد توش شنا کن [۵۷۲ بایت]
- (تاریخچه) سر را زیر آب کردن [۵۵۷ بایت]
- (تاریخچه) همیشه آب نمیرود به جوی آقا رفیع، یک روز هم میرود به جوی آقا شفیع [۵۵۵ بایت]
- (تاریخچه) شکم به آبزن [۵۵۴ بایت]
- (تاریخچه) عاشقم، پول ندارم، کوزهتو بده آب بیارم [۵۴۱ بایت]
- (تاریخچه) آبی که میره به رودخونه؛ چه خودی خوره، چه بیگونه [۵۳۸ بایت]
- (تاریخچه) خوش آن (یا خوشا) چاهی که آب ازخود برآرد [۵۳۶ بایت]
- (تاریخچه) اَ [۵۳۰ بایت]
- (تاریخچه) هر کسی کار خودش، بار خودش، آبش به انبار خودش [۵۲۸ بایت]
- (تاریخچه) آب برداشتن 2 [۵۲۵ بایت]
- (تاریخچه) آب از آب تکان نخوردن [۵۲۵ بایت]
- (تاریخچه) آب آتش کردن [۵۲۵ بایت]
- (تاریخچه) آب پس دادن [۵۱۶ بایت]
- (تاریخچه) آباد کردن (جایی را) [۵۱۳ بایت]
- (تاریخچه) جای آباد برای (فلان) باقی نگذاشتن [۵۱۱ بایت]
- (تاریخچه) صحّت آب گرم [۵۱۰ بایت]
- (تاریخچه) آب آوردن (چیزی را) [۵۰۴ بایت]
- (تاریخچه) روزهای جمعه، هر آبی که روی زمین جاری است به بهشت میرود. [۵۰۱ بایت]
- (تاریخچه) آب از دریا بخشیدن [۴۹۷ بایت]
- (تاریخچه) به آب رسیدن [۴۹۷ بایت]
- (تاریخچه) قسمت آباد [۴۹۴ بایت]
- (تاریخچه) آب آوردن [۴۹۲ بایت]
- (تاریخچه) دهن را آب انداختن [۴۷۷ بایت]
- (تاریخچه) یک چشمه آب درون، به ز صد چشمه آب بیرون است [۴۷۲ بایت]
- (تاریخچه) سبو همیشه سالم از آب در نمیآید [۴۶۹ بایت]
- (تاریخچه) چوب، هر چه (یا هر قدر هم) سنگین باشد، آب فرو(یش) نمیبرد [۴۶۸ بایت]
- (تاریخچه) نه آب بیار، نه کوزه بشکن [۴۶۷ بایت]
- (تاریخچه) آب، میداند (یاخود داند) که آبادی کجاست [۴۵۹ بایت]
- (تاریخچه) از آب گذشته [۴۵۶ بایت]
- (تاریخچه) یک ده آباد، به ز صد شهر خراب است [۴۵۱ بایت]
- (تاریخچه) روی آب نشستن [۴۴۸ بایت]
نمایش (۱۰۰تای قبلی | ۱۰۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)