صفحههای بلند
نمایش در پائین تا ۱۰۰ نتیجه in range #۱۰۱ تا #۲۰۰.
نمایش (۱۰۰تای قبلی | ۱۰۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)
- (تاریخچه) جل (یا گلیم) خود را از آب درآوردن [۶۰۹ بایت]
- (تاریخچه) عروس تعریفی گوزو از آب درمیآید [۶۰۹ بایت]
- (تاریخچه) اگر آب نمیآورد، کوزه هم نمیشکند [۶۰۹ بایت]
- (تاریخچه) نه آب و نه آبادانی، نه گلبانگ مسلمانی [۶۰۷ بایت]
- (تاریخچه) خدا بیامرزه مردهها رو که آباد میکنن زندهها رو [۶۰۴ بایت]
- (تاریخچه) آب آمد و تیمم باطل شد [۶۰۴ بایت]
- (تاریخچه) جایی نخوابیدن که زیرِ (آدم) آب بیفتد [۶۰۲ بایت]
- (تاریخچه) از آب و گل درآمدن [۵۹۸ بایت]
- (تاریخچه) آشیخ روباه [۵۹۶ بایت]
- (تاریخچه) خانهات آباد [۵۹۳ بایت]
- (تاریخچه) آب، راه خودش را باز میکند [۵۹۱ بایت]
- (تاریخچه) به آب افتادن [۵۸۸ بایت]
- (تاریخچه) سر (و) گوشی به آب دادن [۵۸۶ بایت]
- (تاریخچه) دنیا را آب ببرد، کچله را خواب میبرد [۵۸۱ بایت]
- (تاریخچه) عاقل به کنار جوی تا پل میجست، دیوانهی پابرهنه از آب گذشت [۵۸۱ بایت]
- (تاریخچه) آمیز قلمدون [۵۷۸ بایت]
- (تاریخچه) مرغابی سرش را میکند زیر آب، خیال میکند کسی نمیبیندش [۵۷۵ بایت]
- (تاریخچه) اگر کسی به گربه آب بپاشد دستش زگیل در میآورد. [۵۷۴ بایت]
- (تاریخچه) شیر پر بیآب هم تعریفی ندارد [۵۷۳ بایت]
- (تاریخچه) اول عمق آب را بپرس، بعد توش شنا کن [۵۷۲ بایت]
- (تاریخچه) سر را زیر آب کردن [۵۵۷ بایت]
- (تاریخچه) همیشه آب نمیرود به جوی آقا رفیع، یک روز هم میرود به جوی آقا شفیع [۵۵۵ بایت]
- (تاریخچه) شکم به آبزن [۵۵۴ بایت]
- (تاریخچه) عاشقم، پول ندارم، کوزهتو بده آب بیارم [۵۴۱ بایت]
- (تاریخچه) آبی که میره به رودخونه؛ چه خودی خوره، چه بیگونه [۵۳۸ بایت]
- (تاریخچه) خوش آن (یا خوشا) چاهی که آب ازخود برآرد [۵۳۶ بایت]
- (تاریخچه) اَ [۵۳۰ بایت]
- (تاریخچه) هر کسی کار خودش، بار خودش، آبش به انبار خودش [۵۲۸ بایت]
- (تاریخچه) آب برداشتن 2 [۵۲۵ بایت]
- (تاریخچه) آب از آب تکان نخوردن [۵۲۵ بایت]
- (تاریخچه) آب آتش کردن [۵۲۵ بایت]
- (تاریخچه) آب پس دادن [۵۱۶ بایت]
- (تاریخچه) آباد کردن (جایی را) [۵۱۳ بایت]
- (تاریخچه) جای آباد برای (فلان) باقی نگذاشتن [۵۱۱ بایت]
- (تاریخچه) صحّت آب گرم [۵۱۰ بایت]
- (تاریخچه) آب آوردن (چیزی را) [۵۰۴ بایت]
- (تاریخچه) روزهای جمعه، هر آبی که روی زمین جاری است به بهشت میرود. [۵۰۱ بایت]
- (تاریخچه) آب از دریا بخشیدن [۴۹۷ بایت]
- (تاریخچه) به آب رسیدن [۴۹۷ بایت]
- (تاریخچه) قسمت آباد [۴۹۴ بایت]
- (تاریخچه) آب آوردن [۴۹۲ بایت]
- (تاریخچه) دهن را آب انداختن [۴۷۷ بایت]
- (تاریخچه) یک چشمه آب درون، به ز صد چشمه آب بیرون است [۴۷۲ بایت]
- (تاریخچه) سبو همیشه سالم از آب در نمیآید [۴۶۹ بایت]
- (تاریخچه) چوب، هر چه (یا هر قدر هم) سنگین باشد، آب فرو(یش) نمیبرد [۴۶۸ بایت]
- (تاریخچه) نه آب بیار، نه کوزه بشکن [۴۶۷ بایت]
- (تاریخچه) آب، میداند (یاخود داند) که آبادی کجاست [۴۵۹ بایت]
- (تاریخچه) از آب گذشته [۴۵۶ بایت]
- (تاریخچه) یک ده آباد، به ز صد شهر خراب است [۴۵۱ بایت]
- (تاریخچه) روی آب نشستن [۴۴۸ بایت]
- (تاریخچه) آباجی [۴۴۵ بایت]
- (تاریخچه) آب خرد، ماهی خرد [۴۴۴ بایت]
- (تاریخچه) آب برداشتن 3 [۴۴۲ بایت]
- (تاریخچه) چه سرکهیی باشد که از آب ترشتر نباشد [۴۳۹ بایت]
- (تاریخچه) آب آورده [۴۳۶ بایت]
- (تاریخچه) آب به آب شدن [۴۳۱ بایت]
- (تاریخچه) ای دوست، گل سرشته را آبی بس [۴۳۱ بایت]
- (تاریخچه) فکر نان کن که خربزه آب است [۴۳۰ بایت]
- (تاریخچه) آب بستن به... [۴۲۹ بایت]
- (تاریخچه) از آب درآمدن [۴۲۷ بایت]
- (تاریخچه) آب از لب و لوچه سرازیر شدن [۴۲۴ بایت]
- (تاریخچه) آب از بن تیره بودن [۴۲۲ بایت]
- (تاریخچه) آب را با آتش چه آشنایی (یا نسبت)؟ [۴۲۲ بایت]
- (تاریخچه) ز آب خرد، ماهی خرد خیزد [۴۲۱ بایت]
- (تاریخچه) آب آب را پیدا میکند، آدم آدم را [۴۲۱ بایت]
- (تاریخچه) آب دریا به دهن ماهی دریا خوش است [۴۱۷ بایت]
- (تاریخچه) آ (مانند آق) [۴۱۷ بایت]
- (تاریخچه) آب به آینه زدن [۴۱۶ بایت]
- (تاریخچه) آگوز [۴۱۶ بایت]
- (تاریخچه) فوت آب بودن [۴۱۵ بایت]
- (تاریخچه) الهی نانت بار آهو بشود، آبت کوه به کوه بگردد [۴۱۳ بایت]
- (تاریخچه) آب به کون خر (یا شتر)ریختن [۴۱۲ بایت]
- (تاریخچه) مهمان منی به آب خوردن، لب جوب [۴۱۱ بایت]
- (تاریخچه) آب صدای (شرشر) خودش را نمیشنود [۴۰۹ بایت]
- (تاریخچه) بغداد (کسی) را آباد کردن [۴۰۸ بایت]
- (تاریخچه) آب افتادن [۴۰۴ بایت]
- (تاریخچه) آبی که میره به رودخونه؛ خودی خوره به ز بیگونه [۴۰۰ بایت]
- (تاریخچه) انگار یک تشت آب سرد ریختند سرم [۳۹۹ بایت]
- (تاریخچه) تا ریشه در آب است امید ثمری هست [۳۹۷ بایت]
- (تاریخچه) آب، هر چه عمیقتر است آرامتر است [۳۹۷ بایت]
- (تاریخچه) آب شیرین و مشک گندیده؟ [۳۹۷ بایت]
- (تاریخچه) آب آب را میجوید، کور عصا را [۳۹۵ بایت]
- (تاریخچه) به آب و آتش زدن (خود را ــ) [۳۹۳ بایت]
- (تاریخچه) مثل آبی که روی آتش بریزند... [۳۹۳ بایت]
- (تاریخچه) هر کجا دیدیم، آب از جو به دریا میرود [۳۹۱ بایت]
- (تاریخچه) آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم... [۳۹۱ بایت]
- (تاریخچه) ملک با کفر آباد میشود، با ظلم نمیشود [۳۸۷ بایت]
- (تاریخچه) برخلاف جریان آب شنا کردن [۳۸۷ بایت]
- (تاریخچه) آب، روشنایی است [۳۸۵ بایت]
- (تاریخچه) سرکه جایی ترش است که آب نباشد [۳۸۰ بایت]
- (تاریخچه) آب که سر بالا برود، قورباغه ابوعطا میخواند [۳۷۶ بایت]
- (تاریخچه) کور عصا را میجوید، آب گودال را [۳۷۵ بایت]
- (تاریخچه) ترک آب برداشتن [۳۷۳ بایت]
- (تاریخچه) خر تو(ی) آب خوابیدن [۳۷۳ بایت]
- (تاریخچه) آ (مانند آغ) [۳۶۹ بایت]
- (تاریخچه) آب (و آتش) روشنایی خانه است. [۳۶۵ بایت]
- (تاریخچه) آب انداختن [۳۶۱ بایت]
- (تاریخچه) از آب شب مانده پرهیزش میدهند، باز هم ناخوش است [۳۶۱ بایت]
- (تاریخچه) آدمی که خیس است از آب (یا باران) نمیترسد [۳۵۹ بایت]
- (تاریخچه) آب بیرون رفتن [۳۵۸ بایت]
نمایش (۱۰۰تای قبلی | ۱۰۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)